مانع اصلی اکران فیلم خارجی در ایران سانسور است
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۹۳۲۷۰
حذف و سانسور بخشی از فیلم های خارجی موجب می شود که مخاطب تمایلی به دیدن آن نداشته باشد.
امیر حسین علمالهدی معتقد است ما برای اکران فیلم خارجی در ایران دو مانع اصلی داریم، سانسور و مشکلات حقوقی، مسئله ممیزی فارغ از مسائل حقوقی، سینمای ایران را با مشکلات کاملا جدی مواجه کرده است. به طور مثال فیلم هندی اگر رقص داشته باشد، اجازه اکران آن وجود ندارد، با این وضعیت چگونه میخواهیم مخاطب را بازگردانیم؟ با این مکانیزمهای دستوری مشکلی از سینما حل نمیشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مهسا بهادری: «شعله» را به خاطر دارید؟ یکی از فیلمهای معروف و پر طرفدار سینمای هند که در سال ۱۹۷۵ میلادی و ۱۳۵۴ هجری شمسی به مدت پنج سال و بدون وقفه در سالن سینمای مشهور شهر مومبای (بمبئی) به نام سینما مینروا با ظرفیت ۱۵۰۰ تماشاچی اکران شد.
کمتر کسی پیدا میشود که فیلم سینمایی «شعله» را ندیده باشید یا دستکم اسمش را نشنیده باشد، و از آن زمان تا امروز در تمام نظرسنجیها از سوی تماشاچیان و منتقدان به عنوان بهترین فیلم سینمای هند برگزیده شده است.
همان زمان پای «شعله» به سینماهای ایران هم باز شد، فریدون گله با ساخت فیلمی چون «کندو» با بازی بهروز وثوق و داوود رشیدی، سعی در رقابت با فیلمهای هندی و آمریکایی داشت. حالا ۴۹ سال از آن روزها میگذرد، سینمای هند و بالیوود به یک صنعت بزرگ تبدیل شده و در نوع خود مخاطبان زیادی از سراسر دنیا دارد. شهریور سال گذشته سینمای ایران، پس از این همه سال فاصله گرفتن از فیلم هندی تصمیم گرفت تا فیلم هندی «خیزش، غرش، آتش» را برای رونق بخشیدن به سینما، اکران کند اما چندان موفق نبوده است.
پس از این عدم موفقیت، در نخستین جلسه شورای راهبردی اکران امسال که با حضور محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی کشور برگزار شد. طرحی نو تصویب شد که به «بررسی وضعیت اقتصاد سینما متناظر به مولفههای فرهنگی آن» و «ارزیابی عملکرد فروش سینماها در اکران های نوروزی و عید فطر» پرداختند.
همچنین، در این جلسه، بر اهمیت تصمیمگیریهای شورا برای منافع خانواده سینما و اقتصاد سینمای ایران در تکمیل چرخه تولید و پخش تأکید شد و اعضا از نحوه مدیریت اکران سینما طی چند ماهه اخیر، بویژه مدیریت حساب شده اکران نوروزی و عید فطر و فروش امیدوارکننده سینماها قدردانی کردند.
مسئولیت اجرای این برنامه به موسسه سینماشهر واگذار شد تا با در نظرگرفتن همه جوانب نسبت به تعامل و همکاری با تهیهکنندگان و پخشکنندگان سینما که مایل به اکران فیلم های خارجی هستند، اقدام نماید.
برای اینکه این وضعیت را بررسی کنیم و ببینیم که آیا این تصمیم درست است یا خیر، به گفتوگو با امیرحسین علمالهدی، کارشناس سینما پرداختیم که در ادامه میخوانید.
اینکه فیلم خارجی را در سینمای ایران اکران کنیم تصمیم درستی است؟
این تصمیم فی نفسه درست است، اما یادمان باشد که اگر میخواهیم وارد بازار جهانی شویم، باید آداب آن را رعایت کنیم، تا امروز سینمای خارجی در دست فارابی بوده و در این دوره قرار است در اختیار سینما شهر قرار بگیرد. پرسش اول این است که فارابی چه کاری را انجام نداده که حالا سینما شهر قرار است آن را انجام دهد، دومین بحث این است که بر اساس سیاستهای دولت مکانیزم ورود فیلمهای خارجی قرار است بر عهده کدام بخش باشد؟ بخش خصوصی، یا دولت؟ سومین پرسش هم این است که چند درصد ظرفیت سینمای ایران در اختیار فیلم خارجی قرار میگیرد؟ چهارمین بحث هم این است که به واسطه گستردگی و اثرگذاری سینمای هالیوود، پخش این فیلمها خیلی مهم و تاثیر گذار است؛ اما در گذشته به دلیل قانون داماتو و حالا هم بخاطر تحریمها، امکان اکران فیلمهای جریان اصلی هالیوود وجود ندارد. پس میخواهیم چه کار کنیم؟
در حال حاضر ما نمیتوانیم «آواتار» یا «سوپر ماریو» را خریداری کنیم در واقع شش کمپانی اصلی اجازه فروش فیلم به ایران را ندارند و ما باید به سمت اکران قاچاق فیلمها برویم که طبیعتا نتایج منفی دربر خواهد داشت.
نکته بعد این است که اگر ما همزمان با جریان جهانی فیلم را در سینما اکران نکنیم، دیگر اکران آن فایدهای ندارد چون دو ماه بعد نسخه قاچاق آن منتشر میشود.
اگر این طرح در ایران اجرایی شود موفق خواهد بود؟ چون آن فیلم هندی که سال گذشته اکران شد چندان مورد توجه قرار نگرفت.
آن فیلم هندی که سال گذشته در ایران اکران شد، جزو معدود فیلمهای هندی بود که در جهان فروش خوبی داشت.
ولی از آن فیلم استقبال نشد.
بله، این ماجرا هم دلایل متعددی دارد، یکی اینکه مخاطب سینما درصدی اعتماد به آن فیلم ندارد، مثلا همان فیلمی که اکران شد، رقصهایش حذف شده بود و نکته بعد اینکه چهار ماه پس از اینکه تمام دنیا آن را اکران کردند در ایران اکران شد.
اگر تمام آداب فیلمهای نمایشی بدون هیچ اختلالی اتفاق بیفتد که خودمان هم میدانیم چنین چیزی رخ نخواهد داد، دستکم اکران فیلمها را همزمان با کشورهایی مثل امارات و عراق و عربستان و... آغاز کنیم. میتوانیم به اکران فیلمهای خارجی در ایران امیدوار باشیم.
با در نظر گرفتن تمام این شرایط، آیا اکران فیلم خارجی در ایران موفق خواهد بود؟
اصلا، به این خاطر که ما دو مانع اصلی داریم، یکی سانسور که نمیتوانیم آن را اصلاح کنیم و دوم موانع حقوقی که آنها را هم نمیتوانیم حل کنیم.
پس چه اصراری است که این طرح اجرایی شود؟
ممکن است برویم سراغ سینمای بالیوود، سینمای کره، سینمای چین. دهه هشتاد که خود من مسئولیت داشتم این فیلمها را اکران کردم. اگر بنا بر بازگشت مخاطب باشد، نیاز به استمرار و برنامهریزی و دست نزدن به حیات طبیعی چرخه اکران است. سینمای ایران باید بپذیرد که ۳۰ درصد از ظرفیت خود را باید به این فیلمها اختصاص دهد، ضمن اینکه قیمت بلیتها برای اکران فیلم خارجی، دیگر ۶۰ هزار تومان یا یک دلار نخواهد بود، قیمت باید دستکم سه یا چهار دلار باشد یا همان ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزارتومان باشد، ما ۶۵۰ سالن سینمایی داریم که اگر فیلم خارجی بیاید، باید ۱۵۰ سالن در اختیار این فیلمها باشد تا توجیهی برای سرمایهگذاری وجود داشته باشد.
مخاطب چنین هزینهای میکند؟
شما فیلم «آواتار» را بیاور، بعد میبینید که مخاطب حتی ده دلار هم برای آن هزینه میکند. بقیه کشورها ۸۰ هزار سالن سینمایی دارند، حدود سی تا چهل درصد این ظرفیت در اختیار فیلم خارجی است تا این چرخه حیات طبیعی خود را حفظ کند چون هیچ سینمایی را نمیتوان پیدا کرد که مختص تولید فیلم داخلی باشد. حتی خود آمریکا که سر دم دار سینمای جهان است، ده درصد از سهم اکران خود را در اختیار فیلمهای خارجی قرار دارد.
تکلیف بحث ممیزی در این میان چه میشود؟
مسئله ممیزی فارغ از مسائل حقوقی، سینمای ایران را با مشکلات کاملا جدی مواجه کرده است. به طور مثال فیلم هندی اگر رقص داشته باشد، اجازه اکران آن وجود ندارد، با این وضعیت چگونه میخواهیم مخاطب را بازگردانیم؟ با این مکانیزمهای دستوری مشکلی از سینما حل نمیشود.
منبع:خبرآنلاین
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: سانسور فیلم فیلم خارجی اکران فیلم خارجی مخاطب سینما اکران فیلم خارجی خارجی در ایران فیلم های خارجی اکران فیلم ها سینمای ایران فیلم ها فیلم هندی اکران شد آن فیلم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۹۳۲۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت غمانگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند. صدیقه (روحانگیز) سامینژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقشآفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.
به گزارش روزیاتو، نام روحانگیز سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:
زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».
این کارگردان سینما همچنین گفته بود:
من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.
عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است:
وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است:
بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است:
اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.
سامینژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود:
بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.
قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، میتوانست نقش یک پدر را بازی بکند.
کانال عصر ایران در تلگرام